دختر گلم نیایش

نیایش جونی و مامان روز 5 شنبه مهمون مرکز بهداشت بودن تو باغ یاس... دخمل مامان اونجا  همش کنار آب نشسته بود و بازی می کرد.موقع نهار که شد یک لحظه از دخملی غافل شدم که صدای تق پایه میز رو شنیدم... نگو یه پایه میز رو که اضاف بود گذاشته بودن زیر آلاچیقی که ما نشسته بودیم .نیایش خانمی هم از روی کنجگاوی رفته بود ببینه این چیه که میزه افتاد رو پاش... آخی طفلک دخملی پاش شده بود پر خون... زنگ زدیم بابایی تا زود خودش رو برسونه.تو این فاصله هم خاله مریم پای نیایش رو با گاز بست تا خون نیاد... خلاصه رفتیم درمانگاه و از پای دخملی عکس گرفتن تا ببینن که انگشت شستش و بغلیش شکستگی داره یا نه که الهی شکر بخیر گذشت... اینم یادگاری ...